تاریخ بشری همواره شاهد ظهور و افول تمدنها و قدرتها و جابجایی آن بوده و سنت الهی «لِکُّلِ قُومٍ اَجَل» بیانگر دائمی نبودن حکومتها و قدرتهاست. هر گروه و قوم ضعیفی به شرط تلاش و کوشش و صبر و استقامت در راه هدف، به آن دست یافته اند «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَومٍ حَتّى یُغَیِّرُوا ما بِاَنفُسِهِم» و نهایتاً تباهی قدرتهای پیشین، زمینه جابجایی آنان را فراهم نموده است؛ «تِلکَ الاَیّامُ نُداوِلُها بَینَ النَّاس».
و این قانون حاکم بر نظام آفرینش، همه تحولات حوزه های قدرت، یعنی سیاست، اقتصاد، فرهنگ و... را در برگرفته و تاریخ معاصر ما نیز با سرعت بیشتری شاهد این دگرگونیهاست. سه جنگ بزرگ اروپایی و دو جنگ جهانی، جابجایی های سریعی در قلمروهای قدرت به وجود آورد؛ قدرتهای بزرگی مانند امپراطوری بریتانیای کبیر، امپراطوری عثمانی به پایان رسیدند و جهان به دو بلوک شرق کمونیستی و غرب سرمایهداری تقسیم شد. با فروپاشی شوروی و پیدایش خلاء قدرت، امریکا ابرقدرت بیرون آمده از دل جنگ جهانی، ناگاه خود را بیرقیب یافت و با تصور جهانِ تک قطبی، یکهتاز میدان شد. اما با ظهور بازیگران و میادین جدید، این صرفاً در حد یک تصور باقی ماند و امکان تحقق نیافت.
حمله صدام به کویت، حادثه 11 سپتامبر، خروج اسرائیل از لبنان، قدرتگیری مقاومت اسلامی، قدرتگیری مجدد روسیه، رشد سریع چین، پیدایش بازیگران کوچک و بزرگی که جهان تک قطبی و رهبری ایالت متحده را نمی پذیرفتند و به چالش می کشیدند، بحرانهای آب وهوا، جمعیت و مهاجرت، محیط زیست و سلامت، افزایش هویّتخواهی در سایه گسترش فناوریهای ارتباطی، پیدایش نهادهای همکاری منطقهای و بینالمللی و ... همگی نشانههای ناتوانی ایالات متحده و عدم تسلیم جهان در برابر رهبری آن و ناهمواری این مسیر میباشد.
ظهور انقلاب اسلامی ایران در میان دو ابر قدرت مادیگرای شرق و غرب آن زمان، که با وجود هنجارهای معنوی و متفاوتشان طی یک دهه به مقابله همزمان با این انقلاب پرداختند و در دهههای بعد نیز توسط امریکا و متحدانش این رویارویی ادامه یافت، نهتنها موجب تضعیف و نابودی آن نگردید، بلکه در سایه فشارها، تهدیدها و چالشها همواره مسیر رشد را پیمود و قلمرو آن به خارج از مرزهای سیاسی ایران گسترش یافت و جبهه مقاومت ضد استبکار را جانی تازه بخشید، که غرب و امریکا امروزه از آن به بنیادگرایی و عامل چالش زا و ثبات زدا یاد می کنند و نشانگر ناتوانی در مهار و اهمیت آن است. و این جبهه به بازیگری سرنوشتساز تبدیل شد و یک تکانه بزرگ آن، بیداری اسلامی بود که ظرفیتهای مردمی را کاملاً آشکار ساخت.
عقبنشینی تدریجی امریکا از غرب آسیا و خروج از افغانستان پس از دو دهه لشکرکشی، خونریزی و خرابی، و گشوده شدن جبهه های جدید در پیشِ روی این ابرقدرت پس از جنگ اوکراین و روسیه، افزایش رقابتِ تا سرحدِ خصومت با چین، ناتوانی برای حضور در چند جبهه و ناکامیهای پی درپی و محدود نماندن آثار این رقابتها در صحنه نظامی و ژئوپلتیک و تأثیرات شگرف در حوزه غذا و انرژی، همه حاکی از قرار گرفتن جهان در آستانه یک نظم جدید چند قطبی و افول تمدن به رهبری امریکاست.
تغییرات شتابان، حوادث شگفتی آفرین و افزایش عدم قطعیتها همگان را ناگریز به مطالعات عمیق آینده پژوهانه با اشتراکگذاری دانش، اطلاعات و تجارب همه مراکز پژوهشی، دانشمندان و صاحبان اندیشه راهبردی می کند، تا از این مسیر بتوانند به تأمین امنیت، ثبات و آسایش کشور و ملت خود و تضمین آن در آینده بپردازند و تهدیدات و چالشها را پشت سر بگذارند.
در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در تاریخ 1401/2/6 و در پی حادثه اوکراین «هندسه نظم جدید جهانی» مورد اشاره قرار گرفت و دانشگاه عالی دفاع ملی ج.ا.ا برخورد لازم میداند که با دعوت از همه اندیشمندان و مراکز مطالعاتی و علمی دنیا، به بررسی ابعاد تحولات جهانی و منطقهای پیرامون «نظم جدید جهانی» بپردازد و از این مسیر به تبیین تحولات و تشخیص مسیر نجاتبخش در رسیدن به افقی روشن که ضامن پیشرفت کشور و سربلندی ملّت عزیز باشد، دست یابد.
رئیس دانشگاه عالی دفاع ملی و دبیر همایش بینالمللی «هندسه نظم جدید جهانی»
سرتیپ پاسدار دکتر اسماعیل احمدی مقدم